
شرکت ها و سازمان های بزرگ، از حضور استارتاپ ها اصلاً خوشحال نمی شن و این استارتآپ ها رو یک مانع یا دردسر در مسیر پیشرفت خود می بینند. به همین دلیل، هر زمان که یک کارآفرین یا شرکت استارتاپ باانگیزه و فعال روی کار می آد، اون سازمان ها و شرکت های بزرگ تمام تلاش خودشون رو در جهت سرقت ایده های آنان و ایجاد اخلال در فرآیند رقابت به کار می گیرند. به عنوان مثال، شرکت پپسی (PepsiCo)، اقدام به برقراری یک ارتباط همکاری و مشارکت با بلک سوان دیتا (Black Swan Data) کرد تا به این طریق، ترِندهایی رو که هنوز مورد توجه شمار اندکی از شرکت ها و کسب و کارهای خاص و کوچک بود رو شناسایی کنند و پیش از آنکه ایدۀ پرداختن به آنها به ذهن رقیبان دیگر برسه، اونها ایده رو از آن خود کنند.
مدیران اون شرکت بر این باورند که کسب و کارهای کوچک، توان و انگیزۀ قوی تری برای پیگیری ترندها دارند. خوشبختانه، استارتاپ ها در مقابل چنین سرقت هایی مقاومت میکنند و ایده هاشون رو به راحتی در اختیار غول های صنعت قرار نمیدن. صنعت های بزرگ، جیب های عمیق و بزرگ برای ایده های برندهای کوچک تر دوخته ند. بنابراین، برندها و کسب و کارهای کوچک باید در عین حال که در جهت توسعۀ ایده های بسیار خاص و خلاقانه تلاش میکنند، حواس شون به این قبیل سارقان ایده نیز باشه.
از آنجایی که استارتاپها، منابع محدودی برای هزینه کردن در مسیر بازاریابی دارن ، به نظر میرسه شرایط برای تیمهای بازاریابی اونها به نسبت شرکتهای بزرگ، دشوارتر باشه. شرکتهای بزرگ با وجود داشتن منابع، فشارهای بیشتری رو تحمل میکنند. اونها این ترس رو دارند که رقیبان جدید، بازار رو از دستشان بگیرند. از طرفی استارتاپها هم باید حساب هر هزینهی حتی کوچک خودشون رو داشته باشند و با حساسیت بالایی در بازاریابی هزینه کنند.
در مقایسهی عملکرد روزانهی بازاریابی در شرکتهای بزرگ و استارتاپها، باید گفت که هردوی این شرکتها انتظارات زیادی از تیم بازاریابی دارند. در شرکتهای بزرگ، شما منابع کافی در اختیار دارین اما انتظارات نیز به نسبت همین منابع بالا ست و باید به نقاط عطف بزرگی دست پیدا کنید. استارتاپها که منابع محدود دارند نیز انتظارات بالایی از تیم بازاریابی دارن و به نسبت میتونیم بگیم در هر ۲ شرایط، کار برای تیم بازاریابی حساس و دشواره. البته مزیت شرکت بزرگ اینه که اجازهی اشتباه کردن در آن، بیشتر از استارتاپ ست. از طرفی، در استارتاپها به عملکرد نزدیکتر هستیم و اقداماتی که برای رسیدن به نقاط عطف مورد نیاز است، قابل انجامتر هستند.
به عنوان مثال در حوزه AI , به گزارش موسسه تحقیقاتی CB Insights، شرکت های حوزه تکنولوژی در سه ماهه ی اول سال ۲۰۱۷ میلادی ۳۴ استارتاپ فعال در زمینه ی هوش مصنوعی را به تملک خود درآوردند، رقمی که دو برابر بازه ی مشابه در سال ۲۰۱۶ به حساب می آد.گوگل بیشترین تعداد استارتاپ هوش مصنوعی رو به تملک خود درآورده .
گوگل از سال ۲۰۱۲ تاکنون ۱۱ استارتاپ را در این زمینه خریداری کرده و مقام نخست رو در اختیار دارد. پس از اون هم به ترتیب نام اپل، فیسبوک و اینتل به چشم می خورن ، موضوعی که نشان می ده پیشبینی ها در مورد موج سهمگین هوش مصنوعی در آینده ی نزدیک، صحیح هستند.